عاشقانه ای برای پدر
ورودبه آرشیو متن های عاشقانه
…………………………………..
در این مطلب متنی عاشقانه برای تمام پدران عزیز و زحمتکش آماده کرده ایم که امیدواریم از خواندن آن لذت ببرید.
.
.
این روزها کمتر خونه پدرم میرم نه اینکه وقت نداشته باشم یا کار داشته باشم, تنها دلیلش اینه که دیدن پدرم زمانی که کمی بیمار است (حتی سرماخوردگی ساده) تا ساعت ها فکر و ذهنم را درگیر میکند.
زمان غارتگر عجیبی است, تمام چیزهای خوب و دوست داشتنی را به مرور از آدم میگیرد, پدری که از کودکی تا همین الان برای من به عنوان قهرمانم شناخته میشد حالا روز به روز فرسوده تر از گذشته میشه و وقتی زمان اینقدر زود میگذرد ترس عجیبی پیدا میکنم به چندسال دیگه و نبود پدرم…
.
شاید خیلی از افراد دیگه ای هم چنین تجربه ای داشته باشند اما من زمانی که بچه بودم منتظر میشدم تا پدرم سرکار برود و من خیلی زود برم سرجای پدرم بخوابم, واقعا تجربه فوق العاده ای بود که هنوزم حس لذت بخشی دارد.
هرچند که این روزها دیدن و خندیدن و بغل کردن پدرم زمانی که میبینمش حس لذت بخشی است اما همین درآغوش کشیدنش قلبم را غمگین می کند, وقتی که نحیف شدنش را در آغوشم حس میکنم و دیگر نشان آن پدر ورزشکار کم کم در حال محو شدن است…